نفس مامان و محمد صدرا
پسر عزیزم 23 مهر هم اولین سالگرد ازدواجمون بود و هم خاله های بابا ( خاله مهناز و خاله محترم ) از مکه اومده بودند و اون شب ولیمه میدادند همه با هم رفتیم تالار خوش گذشت تو همش پیش بابا بودی بلاخره موقع شام بود که اومدی پیش من از صدرا نوه خاله زری یک روز بزرگتری فاطمه دختر خاله زهرا تو و صدرا رو گذاشت روی مبل ازتون عکس گرفت اینم چند تا عکس از اون شب ...
نویسنده :
مامان غزل
22:21